دستی به سرم کشید...!
- ۷ نظر
- ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۲۹
بعد از سی و اندی سال در جمهوری اسلامی برای انجام یک فریضه واجب باید خون داد...!
چند تجربه ی دیگر باید در تاریخ تکرار شود تا دیگر برای حفظ اصول یا فروع دین نیاز به ریخته شدن خون، آن هم به این شکل نباشیم...؟!
امشب، شب شهادت مادر(س) صف طویلی از ماشین های منتظر برای پر کردن باک بنزینشان را دیدم؛
سفر ایرادی ندارد، اما کاش قدری در نشانه های(آیات) طبیعت بیشتر تفکر و تأمل می کردیم؛
مثلا کاش می شد فردا، حجاب را در طبیعت می دیدیم...!
یا مثلا غیرت را...!
حفظ حرمت، پیشکش...!
وَهُو الَّذی َمدّ الاَرضَ وَ جَعَل فیِها رَواسِیَ وَ انهراَ وَ مِن کُلّ الّثمرات جَعَل فِیها زَوجَین اثِنیْن یُغشِی الیَّل النَّهاَر اِنَّ فِی ذَلک لایتٌ ِلِقوم یتَفَکَّرون* رعد/3
اوست خدائی که زمین را گسترانید و در آن کوهها و نهرها قرار داد و از هر میوه ای دو جفت در آن قرار داد. او روز را با شب میپوشاند، همانا در این امور برای کسانی که میاندیشند نشانههای است.
حیف، صد حیف که نویسنده ی خوبی نیستم.....