چنانیم بی تو که ماهی به خاک . . . !
سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۴۰ ب.ظ
- ۳ نظر
- ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۴۰
دلم برای
جواب سلامی
تنگ شده است . . . !
خدا را چه دیدی
شاید ماه نزول قرآن
تغییر کرد . . . !
_________________
پ.ن: اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
بزرگی
عذاب های دیگر را
نمی دانم
امّا برای، منِ عاشقِ تو
بزرگترین عذاب
غیبت است...!
بعد از یک روز تاخیر...
دستم به نوشتن نمی رود...؛ یعنی چیزی نمی آمد که بنویسم...
حالم خوب نیست؛ لیوان آب را بیشتر از او می خواهم انگار!
اصلا، آب می خواهم!
شاید خوردن آب باعث شود شوق او را خواستن در من بیشتر شود...
به هر حال یک سال دیگر "ولی" بی یار "ولی" شد...!
ولیِ بی یار شدنتان مبارک...!
پ.ن: از تنهایی و بی یاری که می نویسم، فصل مشترک پیدا می کنیم...! ای یار غریبان و بی کسان... .
تو هم رفته ای
آب
بیاوری برای ما
مانند عمویت
اما هنوز نیامدی!