تولدی دیگر در شب یلدا . . . !
شب یلدای هر کسی به شکلی می گذرد و امّا برای عده ای شاید خیلی خاص باشد این شب . . .
برای بنده نیز از آن جهت که این شب توسط همسر رقم زده شد شیرین و بیاد ماندنی شد . . .
سال ها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود
***
نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان
هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود
***
دفتر دانش ما جمله بشویید به می
که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود
***
از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل
کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود
***
دل چو پرگار به هر سو دورانی می کرد
و اندر آن دایره سرگشته پابرجا بود
***
مطرب از درد محبت عملی می پرداخت
که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود
***
می شکفتم ز طرب زان که چو گل بر لب جوی
بر سرم سایه آن سرو سهی بالا بود
***
پیر گلرنگ من اندر حق ازرق پوشان
رخصت خبث نداد ار نه حکایت ها بود
***
قلب اندوده حافظ بر او خرج نشد
کاین معامل به همه عیب نهان بینا بود
.
پ.ن: هیچ اعتقادی به سنت های این شب ندارم!
پ.ن: بعضی از کارهایی که در این شب انجام میشه از جمله، مثلا هندوانه خوردن، از دید اسلامی، به شدت مضر هست! نکنید این کارا رو!
- ۹۴/۱۰/۰۲
بقول بعضی ها هذا بضاعتنا... :-)