در سفره ی خود چه دلمه هایی داری . . . !
يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۱۵ ق.ظ
| ای دوست عجب کرشمه هایی داری | در نقش دلت چه ترمه هایی داری |
| محکم همه را بسته ای از روی حیا | در پیرهنت چه دکمه هایی داری |
| در فصل خزان باغ انگور دلم | در سفره ی خود چه دلمه هایی داری |
| گیسوی تو قلاب و منم چون ماهی | کوتاه بیا... چه طعمه هایی داری |
| پا روی دلم گذاشتی... حرفی نیست | با این که عجیب چکمه هایی داری |
| بی نامه و بی مجوز و بی امضا | در حنجره ات چه نغمه هایی داری |
| گفتی که من و برادرم یک سیبیم | قربان خودت! چه نیمه هایی داری |
| بین من و تو هر چه که بگذشت گذشت | اما تو بر آن تتمه هایی داری |
| دل میشکنی و بیمه می پردازد | ای دوست تو هم چه بیمه هایی داری! |
محمد عابدینی
- ۹۳/۰۲/۱۴