ولیِ بی یار...!
شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۱۱ ق.ظ
بعد از یک روز تاخیر...
دستم به نوشتن نمی رود...؛ یعنی چیزی نمی آمد که بنویسم...
حالم خوب نیست؛ لیوان آب را بیشتر از او می خواهم انگار!
اصلا، آب می خواهم!
شاید خوردن آب باعث شود شوق او را خواستن در من بیشتر شود...
به هر حال یک سال دیگر "ولی" بی یار "ولی" شد...!
ولیِ بی یار شدنتان مبارک...!
پ.ن: از تنهایی و بی یاری که می نویسم، فصل مشترک پیدا می کنیم...! ای یار غریبان و بی کسان... .