در آن سحر، خرابه هوایش گرفته بود
حتی دل فرشته برایش گرفته بود
با آستین پاره ی پیراهن خودش
جبریل را به زیر کسایش گرفته بود
زورش نمی رسید کسی را صدا کند
از گریۀ زیاد، صدایش گرفته بود
صلی الله علیک یا مولاتی یا رقیه بنت الحسین سلام الله علیها